سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چشمها را شستم/جور دیگر دیدم/باز هم فرقی نداشت/تو همان بودی که باید دوست داشت...

حرفی برای گفتن ندارم

.

.

.

ولی..چشمام بارونیه ...احساس میکنم یه عالمه حرف دارم ولی به خودم که میام چیزی جز گریه ندارم...

کاش میشد گریه رو نقاشی کرد و خالی شد..چطور میشه نقاشیش کرد؟؟..اگه میشد...دفتر کم میاوردم...

خدایا میبینی مگه نه؟؟..من منتظرم یه اتفاقی بیفته....نمیدونم چی...احساس میکنم کاری واسم انجام نمیدی..میبینی؟؟گریه‌آورگریه‌آورگریه‌آورگریه‌آورگریه‌آور


+ تاریخ | جمعه 92/7/26ساعت | 11:37 عصر نویسنده | هستی | نظر

از دور دوستت داشتم !
بی هیچ عطری
آغوشی
نگاهی
.

تنها دوستت داشتم …
اما حالا اگه دور شی …
چه کنم با این همه وابستگی …


+ تاریخ | چهارشنبه 92/7/24ساعت | 4:28 عصر نویسنده | هستی | نظر

اینجا مینویسم...از غم..دلم بغض داره..

پیداش نکردم...نه توی فیس بوک نه ....

امروز شنیدم که برنمیگرده...دیگه بر نمیگرده ایران...تموم شد..تموم..

کاش اینجا بود...گاهی زود دیر میشه...

دلم بغض داره..چشمام اشک داره....کاش میدونست....

شاید اگه میدونست میموند...

خدا داری میبینی؟؟؟اون قسمت من نبود ؟؟...

یه کاری کن خدایااااااااااااا گریه‌آور نمیدونم چیکار...هر کاری...گریه‌آور

.....


+ تاریخ | چهارشنبه 92/7/24ساعت | 4:22 عصر نویسنده | هستی | نظر

بگو بگو با من بگو از عشق و از دلدادگی..

مردم از این روزهای سرد..بی آتش و بی زندگی..

بگو بگو با دل من ..از حس صداق نسترن..یه حرفی از شکفتن و گل دادن عاشق شدن...

سیر شدم از شنیدن این همه سال حرف هدر..خدای من پناه به عشق..چه سفری بود این سفر..

در دل هیچ حکایتی..با این شب سرد کبود..بگو بگو با من بگو از عشق و از دلدادگی...

برای من غزل بگو..منو ببر به خواب عشق..شاید بگیره قلب من از حرف تو جواب عشق..

.....


+ تاریخ | جمعه 92/7/12ساعت | 6:3 عصر نویسنده | هستی | نظر

امروز دانشگاه بودم..حدود یه ساعتی هست رسیدم خونه...

طبق معمول دانشگاه..دخترای خوشگل و جور واجور...هرچقدر هم به خودت برسی همیشه دست بالای دست بسیار است...

زیاد آرایش کردن بی فایده ست...امروز چشمام خسته شد انقدر دخترای خوش آب و رنگ دیدم...که میخوان اثبات کنن که خوشگلن...

.

و من....همیشه سعی میکنم ساده تر باشم.. بی آرایش ..و خودم باشم..و  دوری از پسرای هیز و رو ندادن بهشون....انگار نه انگار که توی کلاس وجود دارن......چشمامو کنترل کنم و سرم تو کار خودم باشه...

این رفتارو دوست دارم و خیلی وقته که انجامش میدم.....بی آلایش....بی آرایش...من, خودمم.از خودم راضیم....خدا اینجوری راضی تره...پاک بودن...حفظ نجابت و با خدا بودن لذت بخشه..

موفق باشید بای



+ تاریخ | سه شنبه 92/7/9ساعت | 6:36 عصر نویسنده | هستی | نظر

قالب وبلاگ
گالری عکس
قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ