سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چشمها را شستم/جور دیگر دیدم/باز هم فرقی نداشت/تو همان بودی که باید دوست داشت...

سلام به همگی...

 با مامانم رفتم آرایشگاه..گوشیمو دزدیدن...ایکس6 بود..سر درد گرفتم...

تا وارد شدن..قیافه هاشون ضایع بود...به بهونه ی کوتاهی مو...بچه بغلم بود..

حرف زدن باهام..یکیشون سرمو با داداشم گرم کرد..که: وا چه خوشگله..بغلم میدیش؟؟...

بعد بچه رو بغلم دادن و رفتن..یکیشون سرمو گرم کرد...یکیشونم دزدید...

.

.

.

بهش اس دادم امیدوارم بهش برسه...

بهش گفتم:: گوشیمو بردی..باشه..دیدار ما به قیامت....

دوست دارم جیغ بزنم..گریه‌آور


+ تاریخ | شنبه 92/6/23ساعت | 10:40 عصر نویسنده | هستی | نظر

قالب وبلاگ
گالری عکس
قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ