سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چشمها را شستم/جور دیگر دیدم/باز هم فرقی نداشت/تو همان بودی که باید دوست داشت...

حرفی برای گفتن ندارم

.

.

.

ولی..چشمام بارونیه ...احساس میکنم یه عالمه حرف دارم ولی به خودم که میام چیزی جز گریه ندارم...

کاش میشد گریه رو نقاشی کرد و خالی شد..چطور میشه نقاشیش کرد؟؟..اگه میشد...دفتر کم میاوردم...

خدایا میبینی مگه نه؟؟..من منتظرم یه اتفاقی بیفته....نمیدونم چی...احساس میکنم کاری واسم انجام نمیدی..میبینی؟؟گریه‌آورگریه‌آورگریه‌آورگریه‌آورگریه‌آور


+ تاریخ | جمعه 92/7/26ساعت | 11:37 عصر نویسنده | هستی | نظر

قالب وبلاگ
گالری عکس
قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ