سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چشمها را شستم/جور دیگر دیدم/باز هم فرقی نداشت/تو همان بودی که باید دوست داشت...

سلام به همگی

دلم گرفت...افتادم یاده مامان بزرگ و بابابزرگم و 3 تا از خاله هام که فوت کردن..یادش بخیر چقدر خوشبخت بودیم در کنارشون..

خنده هاشون خاطراه هاشون ...همه به یادموندی شدن..الان دیگه خونه خالیه...همیشه بچگی هام 3 ماه تابستون میرفتیم بروجرد و پیش اونا بودیم..

وقتایی که دلتنگشون میشم خیلی به خوابم اومدن...

الان حدود 5- 6 سالی هست که رفتن..ولی انگار همین دیروز بود که فوت کردن...

داغ از دست دادن 5 نفر از عزیزان زندگیم سردی نداره..

همیشه تو دلم میگفتم اینایی که هی میزنن توی سر خودشون و موهاشونو میکنن ..

عجب کارایی میکنن!!!آدم از این کارا خوب نیس انجام بده و کندن موی سر و ...گناه داره..

ولی بعد از این اتفاق ...سنگینیه داغ نمیذاره بفهمی که چه عکس العملی نشون میدی و حرکاتت دست خودت نیست..

هرچند من که گریه نمیکردم...اولا همه شکه شده بودن دوما عادت ندارم توی جمع گریه کنم...البته تاثیر شکه شدن هم بود..

بماند مامانم چی کشید...خدا به همه صبر بده انشاءالله...

شادی روح رفتگان فاتحه بفرستید..

التماس دعا



+ تاریخ | سه شنبه 92/12/20ساعت | 1:51 صبح نویسنده | هستی | نظر

قالب وبلاگ
گالری عکس
قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ