بچه ها همگی دست میزدند و شاد بودن . مجری هم خیلی باحال بود.. بماند که چه شور و هیجانی برپا بود و پسرا یه کمی رقصیدن و دخترا و پسرا دست و هوووو می کشیدن..
منم که فقط تماشاچی بودم و از بالا فیلم میگرفتم...کلا شاد بودیم و بعد از مراسم با بچه ها لباس تن کردیم .
از اون لباسایی که کلاه دارن. تن کردیم و عکس گرفتیم.
بعد از کلی عکس به پیشنهاد یکی از بچه ها 6 نفر نفری ریختیم تو ماشین دوستم رفتیم دور دور زدیم..حالا بماند چه شیطنت هایی میکردن..
رفتیم کافی شاپ آبمیوه و این چیزا خوردیم و مهندسی رو به هم تبریک میگفتیم .جاتون خالی..
انشاء الله جشن کارشناسی ارشد
هزاربار شکر
+
تاریخ | سه شنبه 93/3/6ساعت | 12:55 صبح نویسنده | هستی
|
نظر
دختری مهربون..دلسوز..بامعرفت..دست و دلباز...همه چی تموم...